کد مطلب:243812 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

علم حضرت به راه و آب
[106] 17 - حضینی روایت كرده است:

از صالح بن محمد بن داود یعقوبی نقل شده كه گفت: هنگام بازگشت مأمون از شامات امام جواد علیه السلام خواست به پیشواز او برود (هنگام رفتن) دستور داد كه دم مركبش را گره بزنند و آن روز، یك روز گرم تابستان بود و آبی در مسیر حضرت یافت نمی شد، لذا بعضی از همراهان كه شناختی از حضرت نداشتند به ما گفتند: ببین كجا دم مركبش را گره می زند!!. جز اندكی راه نسپرده بودیم كه وارد سرزمین آب گرفته و پر گل و لایی شدیم و لباس و وسایل ما (در اثر زدن مركب دم گلی اش را به آنها) گل آلود شد و حضرت در امان ماند.

صالح گفت: یك روز حضرت به ما فرمود - در حالیكه ما هم در آن وادی از سخنان بودیم -: بدانید كه قبل از فرود آمدن نخست، در حالیكه شب فرا برسد، راه را گم می كنید و هفت ساعت از شب رفته، به راه باز می گردید، بعضی از همراهان اظهار داشتند این سخن



[ صفحه 103]



كسی است كه هرگز این راهها را نرفته و هیچ اطلاعی از آنها ندارد! (و من در جوابش گفتم:) به زودی، درستی این سخنان، آشكار خواهد گشت.

پس چنانكه فرموده بود، قبل از منزل نخست، راه را گم كردیم و شب را تا نیمه شب، راه رفتیم، (او كه حرف امام را باور نداشت) جلوی ما بود و ما پشت سرش تا بالاخره در منزل دوم، راه را پیدا كردیم، در همین حال گفت: به بینید چند ساعت از شب رفته است؟ آیا هفت ساعت می شود، ما نگاه كردیم و دیدیم، همان است كه حضرت فرموده است. [1] .


[1] الهداية الكبري: 300.